عسل پینکیعسل پینکی، تا این لحظه: 17 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

* عســـــــــــــل پینــــــــــــکی*

* خدای من؛نکند روزی بیاید که با دیدن عکسهای نه سالگی اش حسرت بخورم *

وقتی عکسهای نوزادی فرزندم را میبینم،چقدر ذوق میکنم.خدای من؛او در شش ماهگی چقدرناز و تپلی بوده،خنده های بدون دندانش چقدر دوست داشتنی اند.ولی چرا آن زمان،من اینها را ندیدم؟ یادم هست هر روز دعا میکردم که زودتر راه بیفتد،پس چرا وقتی این اتفاق افتاد آنقدرها هم خوشحال نشدم؟ آهان،یادم آمد.......... آنموقع همه فکر وخیالم این بود کی میشود زبان باز کند و برایم حرف بزند.الان وقتی صدای ضبط شده اش را گوش میکنم چقدر میخندم،یعنی این کودکی که کلمات را برعکس و بامزه ادا میکرده فرزند من بوده؟!پس من چقدر زود به آرزویم رسیدم؛آرزوی صاف و صریح حرف زدنش!. یادم می آید در چهارسالگی،روزی چند بار لباسهای مختلفش را می آورد و از من میخواست آنها را برایش بپ...
20 فروردين 1394
1